در مناسبات مجاهدین خلق، بلوچی صحبت کردن ممنوع بود

واحد پذیرش کمپ مجاهدین خلق در سالهای 1376 به بعد بصورت جسته و گریخته – بعضی اوقات کم تعداد و برخی مواقع پرتعداد – پذیرای هموطنان ربوده شده از بلوچستان ایران بود. اغلب نمی توانستند با تسلط کامل، فارسی صحبت کنند و بیشتر تمایل داشتند به زبان محلی و قومی خود صحبت کنند، که امری کاملا طبیعی شمرده می شود، همچنانکه یک هموطن فارس زبان نمی تواند به خوبی آذری صحبت کند و بالعکس. اما سازمان از ترس صحبت های دوستانه بین بلوچ ها هرگز اجازه نمی داد، هویت بلوچی آنها حفظ گردد و کمر به نابودی هویت قومیت ها بسته بود.

زبان و گویش قوم بلوچ مهمترین و متداول ترین گویش جنوب شرق ایران است که آن را از جهت هیأت قدیمی بودن بسیاری از لغات و واژه هایش باید از لهجه های مهم در ایران شمرد. بسیاری از محققان، زبان بلوچی را يكى از لهجه‏ هاى قديم زبان فارسى ( یکی از زبان‌های شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی ) دانسته ‏اند. گویش بلوچی با زبان و تلفظ پهلوی اشکانی و پهلوی اوایل ساسانی نزدیک است. زیرا که به دلیل عدم آمیختگی با دیگر گویشها، صورت اصلی کلمات و لغات اصیل را نگه داشته است. با این توضیح کوتاه مسلم می گردد که قوم بلوچ هرگز از گویش قوم خود دست نخواهد کشید ، سازمان مجاهدین خلق اما این مسئله را می خواست با ممنوع کردن گویش های محلی پاک کند. رسما به همه اعضای پذیرش و بعدها در ارتش ابلاغ تشکیلاتی کردند که صحبت به تمام زبان های محلی به جز زبان فارسی در محل های عمومی و حتی خصوصی ممنوع است و با متخلفان برخورد تشکیلاتی خواهد شد.

این موضوعی نبود که براحتی بتوان از آن عبور کرد، بچه های بلوچ اما به شیوه های مختلف سعی در نقض و کمرنگ کردن این ضابطه می نمودند. اما مسئولین سازمان هم هر بار با شدت عمل بیشتری با این موضوع برخورد می کردند.

تمامی قومیت ها در سازمان از ترک و کرد و بلوچ و لر و … مثل عضو درجه دوم در سازمان تلقی می شدند و البته از نظر تشکیلات و رهبری ، همه خطرناک نیز شمرده می شدند.

از آنجا که سازمان با اعضای خود ناصادق بود و همیشه مواردی از تبعیض های حاد وجود داشت که همه را می آزرد، برای خاک پاشیدن روی این نابرابری ها، سعی می کرد از صحبت های دونفره که به آن محفل می گفت، جلوگیری نماید. سران سازمان می ترسیدند که کسانی را که با هزار دوز و کلک ، آدم ربایی کرده و به پادگان مخوف اشرف آوردند و در اسارت نگه داشتند – که همه ابزارهایی بودند تا رهبری سازمان بیشتر در قدرت و ثروت بادآورده بماند – یک روز سازمان را ترک کنند و سر رجوی بی کلاه بماند.

به عقیده برخی از صاحب نظران، زبان بلوچی از قديمی‏ترين زبانهاى جهان و بى ترديد متعلّق به پيش از “دوره ميانه” است و به تحقيق زبانى كه كتيبه بيستون را بدان نوشته بودند، با تفاوت هاى اندكى، همين زبان بلوچى است كه اكنون در بلوچستان متداول و از لحاظ موسيقى درونى كلمات در ميان زبان ها و لهجه‏ هاى رايج در ايران، دُرّى يگانه است. اين زبان به پهلوى اوايل عصر ساسانى نزديكتر است.

اما سازمان با تاریخ قومیت ها هم مشکل دارد، این موضوع را نگارنده زمانی بیشتر درک کرد که در سال 1382 دریچه ای برای جدایی در سازمان ( بعد از حمله ی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق ) گشوده شد و در یکی دو روز نزدیک به 600 نفر از سازمان جداشده و توسط نیروهای ائتلاف در محلی در جوار اشرف به نام تیف ، اسکان داده شدند ، در تیف بلوچ های متفرق و پراکنده شده در سازمان ، مجددا بعد از چندسال گرد هم آمدند و در چند چادر کنار یکدیگر بسر می بردند. اتحاد و وحدت آنها در تیف مثال زدنی بود، همه به یکدیگر کمک می کردند و حتی به دیگران. صمیمیت خاصی در بین همه آنها موج می زد. علیرغم تلاش های بی حد و اندازه در سازمان مبنی بر جداسازی ها و فیلتر کردن آنها از یکدیگر ، دوباره جمع صمیمی و صادق بلوچ های در تیف گرد هم آمده بود.

اما سازمانی که بلوچ ها را لعن و نفرین می کرد که به رهبری سازمان و خلق قهرمان خیانت کردند، امروز دوباره – بعد از ناآرامی های اخیر در بلوچستان – سراغ بلوچ ها آمده است و مدام در حال تفرقه افکنی و خشونت زایی است و اکنون از آنها به نام خلق قهرمان بلوچ یاد می کند! گویا تاریخ گذشته خود در عراق را فراموش کرده است که همه را سرکوب می کرد و حتی اجازه نمی داد دو بلوچ به زبان محلی خود صحبت کنند.

خطاب به سران این فرقه وطن فروش و خائن باید گفت که: زهی خیال باطل. تا کنون هرگز نامی از سازمان مجاهدین و رجوی ، از زبان یک کودک بلوچ هم شنیده نشده است ، چه برسد که قوم آگاه بلوچ بخواهد حمایتی حتی در حد کلام از این وطن فروشان بنماید. آن زمان پس از جدایی هر بلوچ از سازمان ، رهبران سازمان مدعی می شدند که فلانی و … شرایط سخت مبارزه را دوام نیاوردند و پی زندگی عادی خود رفتند! این همه در حالی است که در تاریخ بارها قید شده است که آنان (جنگاوران بلوچ) سپاهیانی جنگاور و دلیر بودند که در میدان نبرد هیچ‌گاه پشت به دشمن نمی‌کردند.

پس این برچسب رجوی ساخته “آنها شرایط سخت مبارزه را نکشیدند”، بیشتر لایق و سزاور خودش است و نه قومیت های ایرانی .

محمدرضا مبین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمامی حقوق متعلق به سایت هزار اشرف می باشد.